بعد از فیلم سال ۲۰۱۵ که قصدش فقط هدر دادن هزینه‌ها و ستاره‌ها بود و چیزی جز یک آشغال در ابعاد یک «تی‌رکس» به حساب نمی‌آمد، آیا باز هم اعتقاد دارید که برای فیلمی در این سبک فقط وجود جلوه‌های ویژه‌ی عظیم کافیست و وظیفه بیننده فقط پاپ‌کورن خوردن جلوی آن است؟! این سوال به نحوه پرسش شما بستگی دارد! «دنیای ژوراسیک: سقوط پادشاهی» عملا فیلمی است برای نجات باکس‌آفیس. ولی مگر نمی‌تواند در دل خود مفهوم‌های بامعنی و عمیق داشته باشد؟ سه سال پیش وقتی که اولین فیلم سری دنیای ژوراسیک اکران شد، هدفی جز بردن سود از نام و آوازه «پارک ژوراسیک» ساخته اسپیلبرگ در سال ۱۹۹۳ نداشت. این به‌خاطر نحوه دید سازنده‌ها نیز میباشد آن‌ها فکر می‌کنند مردم هر چیزی که به تی‌رکس ربط داشته باشد را نگاه می‌کنند و مهم نیست چقدر خوب یا بد باشد!
فیلمنامه توسط درک کانلی و کالین ترور فیلنامه‌نویس قسمت اول به نگارش درآمده است، ولی تفاوت در اینجاست که کارگردانی جدید به مجموعه اضافه شده است یعنی جی.ای. بایونا سازنده فیلم «غیرممکن». انتظارها از فیلم بالاست و وقتی متوجه می‌شویم که نقش دکتر مالکوم را جف گلدبلوم ایفا کرده است میفهمیم که نباید با مادر طبیعت شوخی کنیم. نشانه‌ها به‌گونه‌ای پیش می‌روند که همه به دنبال اتفاقاتی می‌گردند که بعد از وحشی شدن دایناسورها و فرار مردم به منطقه امن صورت گرفته است. وقتی که آتشفشان در ایسلا نوبر، منطقه‌ای در کاستاریکا فوران میکند مشکل به نظر حل شده می‌آید، آن‌ها را بسوزانید! ولی کمی بعد چند نفر دلواپس سعی می‌کنند مانع اینکار شوند که بین آن‌ها مدیر سابق پارک کلر دیرینگ با بازی برایس دالاس هاوارد حضور دارد. او دوست‌پسر خودش اوون گردی با بازی کریس پرت که متخصص رفتار با حیوانات است را تشویق میکند تا به او در اینکار کمک کند. آن هم با نجات دادن “آبی / بلو” دایناسوری که در قسمت قبل رابطه‌ی خوبی با هم داشتند.
کلر میلیونری به نام بنجامین لاک‌وود با بازی جیمز کرامول را پیدا میکند تا به کمک او دوباره پارک را بازسازی کند. ایده آن‌ها این است که موجودات باقیمانده را به منطقه‌ای منتقل کنند تا در آنجا در امان باشند. زیاد طول نمی‌کشد که میفهمند لبخند ساختگی لاک‌وود و همکارش، الی میلز با بازی ریف اسپال نقشه‌ای است برای تبدیل کردن این موجودات به سلاح‌های جنگی و فروختن آن‌ها به ارتش‌های سراسر دنیا. از زمان فروختن “کینگ کونگ” به نیویورکی ها تا امروز چنین غوغایی را ندیده بودیم! شاید داستان فیلم به نظر سرگرم‌کننده باشد ولی در ساخت فیلم ضعیف ظاهر شده است. غیر از چند صحنه جذاب و زیبا در فیلم دیگر نماهای خوبی را از فیلمبردار نمیبینم. در یک کلام فیلم موفق به انتقال حس واقعی نشده است. بیشتر زمان فیلم جایی تلف میشود که کلر و اوون به دنبال نجات دادن نوه ۱۰ساله لاک‌وود یعنی میسی (با بازی ایزابلا سرمون) هستند.
کسل‌کنندگی آخرین چیزی است که از یک فیلم پر از دایناسور انتظار دارید ولی همینطور تنها چیزی است که در این فیلم نصیبتان میشود. با این حال سازندگان باز هم موفقیت در باکس‌آفیس را تضمین می‌کنند. اگر شما شک دارید «دنیای ژوراسیک: سقوط پادشاهی» یک فیلم ناموفق است، پس بفرمایید شما دعوتید به تماشای یک افتضاح کسل‌کننده!
Thor نام جنگجوی مغرور و قدرتمند سرزمین آسگار است . Thor با قدرت خارج العاده خود برای زندگی در میان انسانها به سیاره زمین فرستاده میشود . زمینی که خیلی زود او را مبدل به یکی از بهترین مدافعان خود میکند …
فدراسیون تجاری، رفت وآمد به سیاره صلح جو نابو را به منظور حل یک کشمکش تجاری کهکشانی مسدود کردهاست. صدراعظم والوروم، رئیس مجلس سنای جمهوری کهکشانی به طور محرمانه دو شوالیه جدای به نامهای کوایگان جین و شاگرد او اوبیوان کنوبی را برای دیدار با فدراسیون تجاری و حل بحران به آنجا میفرستد، غافل از اینکه فدراسیون تجاری با یک لرد سیت مرموز، دارت سیدیوس همپیمان گشته که به آن‌ها دستور داده است تا با ارتش عظیم درویدهایشان به نابو حمله کرده و دو شوالیه جدای را به قتل برسانند...
کودکی که از یک سیاره بیگانه در حال نابودی به زمین فرستاده شده است، توسط والدین جدید زمینی اش بزرگ می شود. گرچه زندگی معمولی بعنوان یک خبرنگار دارد، اما زمانی می رسد که مجبور می شود از قدرت های خارق العاده ای که نسبت به انسان ها دارد، برای مقابله با افراد شرور استفاده کند...
۱۰ سال بعد از تلاش برای نجات نابو، کهکشان در آستانه جنگ داخلی قرار می گیرد. تحت رهبری «جدای» خائن، هزاران سیستم خورشیدی تهدید به جدا شدن از جمهوری کهکشانی می شوند. شاگرد هوشیار و لجوج «جدای» که یک شوالیه دلیر است به همراه ملکه به قلب این کشمکش کشیده می شوند و جنگ آغاز می شود...
یک تیم مکتشف سرنخی از ریشه های انسان در زمین پیدا میکنن، که باعث میشه اونا رو به تاریک ترین گوشه و کنار جهان بکشونه و اونا مجبور میشن برای نجات آینده انسان جنگ های وحشتناکی در آنجا انجام بدن اما…
«پيتر پارکر» (مگواير) هنوز براي روزنامه ي «ديلي باگل» کار مي کند و هنوز آماده است تا در هيئت «اسپايدر من» به کمک مردم بشتابد. تا اين که يک توده ي سياه رنگ ماوراي زميني خود را به بدن او مي چسباند و «پيتر» را متوجه نيمه ي تاريک وجودش مي کند. به اين ترتيب يک «اسپايدر من» خشن و بي رحم پا به عرصه مي گذارد...
یک سازمان مخفی دولتی تصمیم می گیرد چند زندانی بسیار خطرناک را برای انجام ماموریتی فرا بخواند. این افراد در صورت انجام موفقیت آمیز ماموریت با پاداش خوبی مواجه خواهند شد اما…
کارمند سازمان ملل “گری لین” برای جلوگیری از گسترش بیماری که انسان ها را تبدیل به زامبی می کند دنیا را زیر پا می گذارد. زامبی هایی که ارتش ها و دولت ها را سرنگون کرده و خطر نابودی کل نژاد انسان, دنیا را تهدید می کند و …
بعد از اینکه «جین فاستر» ( ناتالی پورتمن ) مورد تهدید ساکنان دنیای تاریک «سارتالفیم» قرار می گیرد، «تور» آماده می شود تا به زمین بازگشته و به هر قیمتی از جان او محافظت کند...
این فیلم که روایت متفاوتی از داستان مرد عنکبوتی است، «پیتر پارکر» ( اندرو گارفیلد ) مدارکی را بدست می آورد که ممکن است به کمک آن ها بتواند دریابد که پدر و مادرش چگونه در زمان کودکی او ناپدید شده اند. او در همین راه با دکتر «کرت کانرز»، که شریک سابق پدرش بوده، آشنا می شود...
